بوسه قطره ها

تو می گفتی که دلت از سنگ و چوبه عزیزم

اما من ندیدم اونو چون که اون،از شرم،خونه عزیزم

راه می افتادی بریم سوار کشتی بشیمو

ما هم مثل اون دوتا کفتر عاشق بشیمو

 دل به دریا میزدیم دنبال هم می رفتیمو

تا به اعماق می رسیدیم لبامون خشک می شودو

تو با اون لب های سرخت که به من می گفت بیا

هنوز اینجا جایی هست برای آب خوردنمون

کاش می شد با هم بریم  تو قصه ها جا بگیریم

جای کبری تو بودی که تصمیم عشق بگیری

آسمون می بارید و  شاباش عشقتو می داد

منم اونجا  بوسه به خاک زیر پات می زدم

چون می دونستم که باریدن ابرها هوس بوسیدن خاک زیر پات می مونه

ارزش گوهری داره که زیر آب می مونه

 تو فقط بیا بمون چون که چشات ذهن منه

همیشه تو خواب و رویا  داره هی داد می زنه

که خودت می دونی که جون منی عزیز من

کافیه چشمات و رو هم بزنی  شیطون من

شیطونک تا کی  می خوای این همه حرفا بشنوی

یا تو  شعرای من عاشق بد خط  گم بشی

 اشک من خدا می دونه خشک شده

تا نباشی بدون آب می مونه

اگه امروز من بیام عشقمونو یادت بره

روی  قلبت می نویسم که یه وقت یادت نره

امشب از اون شبایی نیست که بری عزیز من

من دلم گرفته بی درک  بد حال روز من

بمونو یه دست  بکش روی سرم

نا نگن بیچاره بی حرف مرد و رفت

سر قبرم اومدی نگو که بدبخت خیر ندید

بگو اونقدر سوخت برام تا گرم بشم که آخرش  جونش پرید

پر زدو رفت و رسید به آرزوی بوسیدن

خاک شدو می بوسه اون خاک زیر پای منو

چون که دوست داشت یه روزی مثل اون آسمون بشه

که دلش وقت گرفتن  ناز می کرد صورتمو

 اما من هر وقت که خیس از عشق شدم

با دو دستم  زدم انداختم  زمین قطره ها رو

بگو حالا  وقتی که برون میاد رو قبر من

تو هم اونجا می ایی بوسه به خاکم می زنی

گل من  پاشو برو بذار که بارون بند بیاد

تا که فردا بمونه جایی برای گریه هات