نادر شاه افشار (1160-1100 هجري شمسي)
او از نوادر سلاطيني است كه تاريخ به خود ديده است.در ابيورد خراسان متولد شد.پدرش پوستين دوز بود.
زندگي نادر دو مرحله دارد،يكي قبل از كور كردن پسرش رضا قلي و ديگري پس از كور كردن وي كه اخلاق و رفتارش تغيير كرده و بسيار بدخو گرديد.نادر ابتدا در خدمت يكي از روساي افشار در ابيورد وارد شد و دختر او را به زني گرفت. پس از فوت اين زن،دختر ديگر وي به نام گوهر شاد را عقد نمود و بناي مسجد گوهر شاد ،به نام اين زن از آثار اوست.
نادر علاقه زيادي به خاندان عصمت و طهارت داشت و اولين بار طلا كاري بارگاه و قبه حضرت رضا (ع) به دستور نادر بود.در تمام نامه هايي كه به سلاطين بزرگ مي نوشت و مهر خود را در زير نامه ها مي زد اين عبارت به چشم مي خورد: « كلب آستان علي ندر قلي ». نادر براي اولين بار لفظ الله اكبر را در جمله ها به كار برد (ارتفاعات شمالي خراسان كه مقر فرماندهي اوليه اين شخص بود به نام الله اكبر ناميده مي شوند).
نادر با پيروزي بر افغان ها و ساير مدعيان سلطنت،قدرت زيادي به دست آورد.در ابتدا به عنوان فرمانده سپاه شاه طهماسب سوم در سپاه وي خدمت مي كرد،اما به علت بي لياقتي و كارهاي غير اخلاقي شاه طهماسب ،مردم نادر را در 1148 هجري قمري در دشت مغان به شاهي انتخاب كردند.
از كارهاي برجسته وي لشكر كشي به هندوستان و آوردن ميليون ها تومان جواهر و غنايم به ايران است كه پاره اي از آنها را انگليسي ها به يغما بردند و پاره اي نيز در موزه جواهرات ملي در تهران نگهداري مي شوند.به طوري كه ذكر شده در اواخر سلطنتش به علت تالمات شديد روحي ناشي از كور كردن پسرش بسيار بدخو گرديد تا اين كه در 1160 هجري قمري در قوچان در چادر خود به وسيله صالح خان افشار به قتل رسيد.